نتایج جستجو برای عبارت :

ترانۀ زیبای چوپان از "مادرِ" | Madredeus - O Pastor

Madredeus - O Pastor
https://www.aparat.com/v/FhUjP
ترانۀ چوپان از "مادرِدیوس"
آه هیچ کس بازنمی گردد
به آنچه که رها کرده است
هیچ کس چرخ بزرگ را متوقف نمی کند
هیچ کس نمی داند که کجا رفته است
آه هیچ کس به خاطر نمی آورد
درباره ی چه رویا دیده است
و آن پسربچّه به شیرینی می خواند
ترانه ی چوپان را
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من دیر می پاید
روح را گوش به زنگ نگاه می دارد
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من دیر به پایان می رسد
بیداری چیزیست که من نمی خواهم
در آنجا
از این قسمت از کتابِ رهش خوشم اومد. همینجوری...
شاید برای اینکه لیا، مادرِ ایلیا رو شهرآشوب خطاب کرده! 
و جالب، اینکه ایلیا، عبریِ کلمه ی "علی" ـه...
لیای شهرآشوب، مادرِ ایلیاست
و منِ ام شهرآشوب، مادرِ علی... 
یه جورایی با لیا همزادپنداری میکنم، با این تفاوت که اون خیلی آرمانگرا تره!
چوپان
شخصی با ماشین شخصی اش به مسافرت رفته بود موقع اذان ظهر در یکی از جاده های بیرون شهر روی تپه ای مشاهده کرد چوپانی مشغول خواندن نماز است و گوسفندانش مشغول چرا. از دیدن این صحنه لذت برد وخودش را به چوپان رساند چه چیز موجب شده تا نمازت را به موقع ادا کنی ؟ چوپان جواب داد : وقتی من برای گوسفندانم نی میزنم آنها گرد من جمع میشوند. وقتی خدا من را صدا میزند اگر به سمتش نروم از گوسفند هم کمترم
روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.مار میگفت: آدما از ترسِ ظاهر ترسناک من می میرند؛ نه بخاطر نیش زدنم!اما زنبور قبول نمى کرد.مار هم برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود؛ نزدیک شد و رو به زنبور گفت:من چوپان را نیش مى زنم و مخفى می شوم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!.مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان.چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد.مقدارى دارو بر روى زخمش
دانلود فیلم Hogar 2020
امتیاز : 6.4 از 10
کیفیت : WEB-DL 1080p
ژانر : درام, هیجان انگیز
کارگردان : Àlex Pastor, David Pastor
ستارگان : Bruna Cusí, Javier Gutiérrez, Mario Casas, Ruth Díaz
سال : 2020
کشور : اسپانیا
سازندگان : Àlex Pastor,David Pastor
مدت زمان : 1 ساعت و 43 دقیقه
خاویر مونوز که زمانی یک کارمند موفق بود، اکنون توانایی پرداخت هزینه های خانه اش را ندارد و به همین دلیل تصمیم می گیرد خانه اش را ترک کند.
ادامه مطلب
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی - مرجع دانلود ...hasrace22.4kia.ir › info › کتاب-صوتی-زارا-عشق-چوپان-اثر-محمد-قاضی۲۰ شهریور ۱۳۹۸ - زارا عشق چوپان به نویسندگی محمد قاضی نویسنده و مترجم معاصر کرد است که برای اولین‌بار در ۱۳۱۹ شمسی به چاپ رسیده است. در دیگر چاپ‌های.
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیsarmashg.ir › خانه › آموزشکتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیشامل 6 فایل
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی - مرجع دانلود ...hasrace22.4kia.ir › info › کتاب-صوتی-زارا-عشق-چوپان-اثر-محمد-قاضی۲۰ شهریور ۱۳۹۸ - زارا عشق چوپان به نویسندگی محمد قاضی نویسنده و مترجم معاصر کرد است که برای اولین‌بار در ۱۳۱۹ شمسی به چاپ رسیده است. در دیگر چاپ‌های.
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیsarmashg.ir › خانه › آموزشکتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیشامل 6 فای
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را می‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.بز به
دانلود کتاب صوتی زارا اثر محمد قاضی MP3
 
دانلود فایل
 
 
 
 
کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی :: دانلود کتابketab9.blog.ir › post › کتاب-صوتی-زارا-عشق-چوپان-ا...کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیشامل 6 فایل mp3 حجم:43 مگابایت زارا عشق چوپان به نویسندگی محمد قاضی نویسنده و مترجم معاصر کرد است که برای .
دانلود رایگان کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضی :: ...ketab9.blog.ir › tag › دانلود رایگان کتاب صوتی زارا ع...کتاب صوتی زارا عشق چوپان اثر محمد قاضیشامل 6
روزی روزگاری پسرک چوپانی در ده ای زندگی می کرد. او هر روز صبح گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه های سبز و خرم نزدیک ده می برد تا گوسفندها علف های تازه بخورند.او تقریبا تمام روز را تنها بود.
 
 
قصه چوپان دروغگو
 
 
 
یک روز حوصله او خیلی سر رفت . روز جمعه بود و او مجبور بود باز هم در کنار گوسفندان باشد. از بالای تپه ، چشمش به مردم ده افتاد که در کنار هم در وسط ده جمع شده بودند. یکدفعه قکری به ذهنش رسید و تصمیم گرفت کاری جالب بکند تا کمی تفریح کرده با
دانلود آهنگ لری میلاد بیرانوند چوپان
Download Music Lori Milad Beyranvand Chopan
دانلود اهنگ لکی چوپان از میلاد بیرانوند با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
دانلود آهنگ محلی با صدای میلادبیرانوند به اسم چوپان
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ میلاد بیرانوند چوپان
چوپان دروغگو : داستانی قدیمی اما ماندنی و همه پسند
چوپان دروغگو
معرفی:سلام همکلاسی قدیمی! قصه ی چوپان دروغگو رو یادته؟ یادته چقدر دلنشین و قشنگ بود؟!میدونی دیگه بچه ها تو کتاباشون این قصه قشنگ رو ندارن؟ خیلی حیف شد !!!اما….یه خبر خوب! این کتاب میتونه کوچولوتو ببره به همون دنیای رنگارنگ کودکی تو،میتونه زیبایی راستی و درستی رو با زبان کودکانه تو گوشش زمزمه کنه…
بریده ای از کتاب:مردم ده که صدای داد و فریاد حسنی رو شنیدند به سرعت دست از کار کشیدن
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمانِ باور خود خواهند دید؟
ای مادرِ ما، ایران! جانِ زخمیِ تو، در کدام روزِ هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راهِ عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیتِ تو
| محمود دولت آبادی |
داستان چوپان دروغ گو رو که هممون شنیدیم . کسی که انقدر دروغ می گفت که از یه جایی به بعد مردم فکر می کنن تمام حرفاش دروغه . من یه ویژگی ای دارم که زود آدما رو چوپان دروغ گو می کنم . فقط کافیه یک بار بهم دروغ بگه دیگه از اون به بعد در مورد تمام حرفاش سوء ظن دارم . غافل از این که آدما ممکنه گاهی اشتباه کنن . نباید به یک اشتباهشون تماما قضاوتشون کرد . 
+ چند روزه بچه ی همسایه مون مریض شده . همون که همبازی محمد حسینِ ماست . ما هم چون می ترسیم محمد حسین هم مری
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
مولایمان امام امیرالمومنین علی علیه الاف السلام میفرمایند
(با تغافل کردن در امور پست و کوچک به بر قدر و منزلت خودتان افزون کنید)
در کتاب المستطرف داستانی در خصوص پادشاهی بهرام چنین میخوانیم
(بطور خلاصه نوشته ام)
روزی بهرام به عزم شکار با گروهی از رجال بخارج شهررفت از دور شکاری دید،و تنها به دنبال آن رفت . در راه چوپانی دید افسار اسبش را به او داد و گفت نگه دار اسب باش تا ... استراحت کنم
چ
چوپان و گله دار .درروزگاران قدیم چوپانی دردهکده ای زندگی می کرد که گله دار مردی ثروتمند ومتقلب بود. گوسفندهای این مرد خوب شیر می دادند و چوپان هر روز آنها را میدوشید و تغار(کاسه ) سنگی را پر می کردو صاحب گله وقتی شیر را از چوپان می گرفت داخل شیر آب می ریخت تا مقدارش زیاد شود وبه مردم بیشتری بفروشد ودر نتیجه پول زیادی به چنگ آورد. چوپان که از کار او خبر داشت همیشه اورا نصیحت می کرد ومی گفت :ای مرد از خدا بترس و اینقدر در شیر آب نریز این کار خیانت به
گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می آید و می خواهد بداند که نجس ترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟ برای همین کار وزیرش را مامور می کند که برود و این نجس ترین را پیدا کند و درصورتی که آن را پیدا کند و یا هر کسی که بداند تمام تخت و تاجش را به او بدهد.
وزیر عازم دیار خود می شود در نزدیکی های شهر چوپانی را می بیند و به خود می گوید بگذار از او هم سؤال کنم، شاید جواب تازه ای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمندی بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت می کرد.یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:می خواهم گوسفندانم را بفروشم چون می خواهم به مسافرت بروم و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و می خواهم مزدت را نیز بپردازم.پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت می کرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد. او می‌دانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان...عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد… نه چوبی که بر تن و بدنش می‌زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته!پیرمرد دنیا دیده‌ای از آن جا می‌گذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من چاره کار را می‌دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.بز به
یعنی میشه که یه روزی این گله بیدار بشن؟
چوپان بی خیال احوال گله 
مراتع اطراف همگی یا سوخته و یا به تاراج همسایه ها رفته
همه حتی از داشتن امید نیز میترسن!
سالها پیش عده ای از همین گله تصمیم گرفتن تعدادی از بین خویش را برای ترمیم دردهایشان که نه ! بلکه برای رساندن صدای آه و ناله های حاصل از دردهایشان به گوش چوپان انتخاب کنند. این حرکت کور سوی امیدی در دل همه گله انداخت، و همه تا مدتها بخاطر رخ دادن همین حرکت به یکدیگر دلخوشی میدادند و...
اما ای دل غ
روزی مار به زنبور گفت: انسان ها از ترس "ظاهر خوفناک" من می میرند نه به خاطر نیش زدنم. اما زنبور قبول نکرد!
مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت: آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت من او را میگزم و مخفی می شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن. مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت"ای زنبور لعنتی"و شروع به تخلیه ز
{هزار و یک نکته پیرامون امام زمان(عج) - شماره 32}
 
تحتِ نظر بودنِ مادرِ امام - عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف
 
مورّخان نوشته اند: «نرجس خاتون» مادرِ گرامىِ امام مهدى، همواره تحت نظر بود تا این که حوادث گوناگونى حکّام عباسى را به خود مشغول کرد و از آن بانو در جهت دستیابى به حضرت دست کشیدند. آن حوادث از این قرار است:
درگیرى با یعقوب بن لیث صفارى،
خروج معتمد و متوکّل از سامرّا و سفر به بغداد به خاطر غائله یعقوب لیث،
مرگِ عبیداللَّه بن یحیى بن خاقان،
یکی از تصنیف های زیبای مردمان سرزمین باران مازندران است، در مایه شور نواخته می شود و همانند منظومه طالبا دارای تم داستانی است که ریشه در داستانی عاشقانه و مضمونی افسانه ای دارد و بصورت تصنیف اجرا می شود.
 
 
و داستان آن از این قرار است:در یکی از روستا های مازندران جوانی فقیر زندگی می کرد که چوپان قراری (روزمزد) گوسفندان اهالی محل بود. این جوان عموی ثروتمندی داشت که بیشتر گوسفندان نزد او برای عمویش بود.عمو برای اینکه هم برادر زاده فقیر را کمک ک
گمان نکنید همین که گوسفند نباشید کافیست و یا در آرزوی آن نباشید که با رای‌گیری گوسفندان، شما چوپان شوید. زندگی با گوسفندان هم شما را گوسفند خواهد کرد و نخستین نشانه آن است که بوی گوسفند می‌دهید، نخستین خوف از چوب چوپان و نخستین رجا به علوفه‌ای بیشتر، از به دنیا آوردن یک گوسفند خبر می‌دهد. پاره شدن پیرهن خویش و خویش بدون پیرهن را دلیل بر شکافتن سقف فلک و طرحی نو انداختن نپندارید. اصلا همیشه پیرهن یوسف را برادران گرگ نمی‌درند، گاه درهای بست
چوپان

ﺷﺨﺼ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼ‌ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ‌ﻫﺎ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭ ﺗﻪ‌ﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺮﺩ ﻮﺎﻧ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﺪﻥ ﺍﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻮﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﻨ؟
ادامه مطلب
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا حاضری بروی؟
 
رستم اعلام آمادگی کرد و اسبی خواست که بتواند او و گرزش را که از سام به ارث برده حمل کند. زال هرچه گله اسب
ناخدا دیشب مُرد! پیکر بی‌جانش را در میان پارچه‌ی سفیدی پیچیدیم و او را در اقیانوس رها کردیم. بعد از دو روز در تب جان داد؛ با خودمان فکر کردیم که شاید سردی آب بتواند عطش باقی مانده در پیکرش را از بین ببرد.
این آخرین سفر ناخدا بود، برای همین، طولانی‌ترین مسیر را برای وداع با دریا انتخاب کرد و تصمیم گرفت بارِ غلات را به زنگبار ببرد.
قصد داشت وقتی برگشت، لنج را بفروشد و با پولی که از سفر عایدش شده، به زادگاهش در کشمیر برود و تا آخر عمرش در آنجا زند
۴۱- آیه، سایه، سیاه ( قدیمی : سنگر، رنگ، سگ، سرنگ )۴۲- چوپان، پانچ، چاپ، پوچ ( قدیمی : لحاف، فال، لاف )۴۳- مه، کمد، دکمه، دکه ( قدیمی : یاس، سیر، یاسر، ساری، یار )۴۴- خمیر، مریخ، میخ، خیر ( قدیمی : شیراز، رازی، ریش، شیر )۴۵- بشر، شتر، ترش، شربت ( قدیمی : پتو، توپ )
ادامه مطلب
دوغ با طعم نعنا چوپان حجم 1.5 لیتر 
 
برند : Choopan
برای خرید و مشاهده محصول کلیک نمایید.
 
 
 
لبنیات چوپان
برند چوپان نامی آشنا و خاطره‌انگیز است که سال‌های زیادی از آن استفاده می‌کنیم. این کارخانه‌ از سال 1376 شروع به کار کرد. درابتدا این کارخانه فقط شیر و ماست تولید می‌کرد. امروزه تنوع بسیار زیادی در محصولات این شرکت دیده می‌شود که تقریباً تمام انواع لبنیات را در برمی‌گیرد. شعار این کمپانی "همیشه تازه، همیشه سلامت" است که در راستای آن محصولا
ﺷﺨﺼ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﻦ ﺷﺨﺼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . 
 
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭ ﺗﻪ ﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺮﺩ ﻮﺎﻧ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺮﺍ . 
ﺍﺯ ﺩﺪﻥ ﺍﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻮﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. 
 
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺮﺳﺪ ﻪ ﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﻨ.
ﻮﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
 
ﻭﻗﺘ ﻣﻦ ﺑﺮﺍ ﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧ ﻣﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﺸﻮﻧﺪ.
 ﺣﺎﻝ ﻭ
صندلی عقب ماشین مرکز نشستم.راننده با سرعت بالا حرکت گاز میده،هایده میخونه و طبیعت بیرون به غایت زیباست...دشت ها تا چشم کار میکنه سرسبز و زن های چوپان و گله هاشون رو پشت سر هم رد می کنیم.روی کوه ها انگار پارچه ی سبز کشیدن...بارون دیروز هم مزید برعلت شده که صبح قشنگی باشه و نمیخوام به اون اداره ی کوفتی که قراره توش بدو بدوکنم فکر کنم...
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود را بخوانید:
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا ح
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود که به رخش معروف است را بخوانید:
 
 
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد ک
ابزارآلات بخشی زاده
عرضه کننده انواع 
شیرآلات/سینک/هود/گازصحفه ای ابزارآلات/بورس قفل و یراق/چسب/رنگ/تصفیه آب/
اتصلات لوله کشی/انواع دستگاه جوش/پمپ اتومات و...
آدرس:صالح شهر خیابان اصلی امام خمینی.خیبان عظیم چوپان گماری
تبلیغات صالح شهر                                                             علیرضا بساک
فکرها متولد می‌شوند و ما با رسیدگی به آنها و دادن خوراک فکری مناسب حالشان، تر و خشک‌شان می‌کنیم. بزرگ می‌شوند. بعد از یک مدت دیگر به ما نیازی ندارند و خود به خود زنده هستند و برای خود توی سرمان می‌لولند. تصور می‌کنید در شبانه روز چند فکر داریم که توی سرمان مدام می‌چرخند! بعضی‌ها زیر دست و پای تازه واردها، کورها، بدجنس‌ها و بی‌توجهی‌های قصدی یا غیر عمدی له می‌شوند. چرا بلند نمی شویم این جنازه های بو گرفته و مفسد فی الکله را بیرون بریزیم.
«قریش به بنی هاشم حسادت می کردند و از پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» که از بنی هاشم بود، بیزار بودند. همان ها با نقشه ای حساب شده نگذاشتند حکومت به علی «علیه السلام» برسد که هم از بنی هاشم بود و هم بزرگان آن ها را در جنگ ها کشته بود. علی «علیه السلام» فرمود: «قریش همان کینه و دشمنی را که با پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» داشتند به من نشان دادند و به فرزندانم نیز نشان خواهند داد.» مخالفان به ما می گویند: «پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» ج
ای کاش  باران نبارد.باران هم می شود سیل و روی سر کدام بدبخت هایی می ریزد ؟ نمی شود از کسی هم خواست این را. چون آن بالا هیچ کس نیست. الکی هم نه خودمان را نه هیچ کس دیگر را با این ارجیف خسته نکنیم. حالا بنشین و از ان بالایی چیزی بخواه. مثل گدای در خیابان که به حمد و قوه الهی خودش کم نیستند و روز به روز بیشترند و کم کم شاید ماها هم به صنفشان در بیاییم. یعنی کشور یک گداخانه بزرگ شود. مثل کره شمالی یا شوروی سابق یا رومانی سابق یا اصلا چرا راه دور؟ همین ای
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
چندتا شعر کوتاه از خانم آنا آخماتووا بخونید تا حالتون بیاد سر جاش.
"می دانم خدایان انسان را بدل به شیئی می کنند، بی آن که روح را از او برگیرند. تو نیز بدل به سنگی شده ای در درون من تا اندوه را جاودانه سازی."
 
"بیا و سراغی از من بگیر
می دانم باید جایی در این نزدیکی ها باشی
بیا که تنهای تنهایم
در حسرت صدای بال کبوتر پیام"
 
"تنها چند روز مقرر باقی ست
 دیگر چیزی به وحشتم نمی اندازد
 اما چگونه فراموش کنم
 صدای تاپ تاپ قلب تو را
 درونش، با آرامش، آتشی
سلام
یکی نوشته «با "مادر" جمله بسازید»
اون یکی زیرش نوشته « اگر نبودی زیر خروارها خاک بودم»
بهش میگه «پس مادرش کو؟»
میگه «مادرِ کی؟»
بهش میگن «هیچی هیچی. ولش کن. اونجا هم برف میاد؟»
میگه «کجا؟ زیر خروارها خاک؟»
یکی دیگه میپره وسط و  میگه «آره بابا!  زیر خروارها خاکو میگن. برف میاد؟»
میگه «نه. تاریکه »
:|
***********************************************************************************************
حالا اونو ولش کنید.شما با مادر جمله بسازید. میخوام قشنگ‌ترینش رو قابش کنم بزنم گوشه وبلا
توهّم عمیق تنزّه و جهل مرکّب عقل؛ آنگاه که من اینم و تغییر نخواهم کرد! هر که خود بر حق پنداشت دیری نپایید که دود شد و خاکسترش بر باد. پندار خفتگان و گفتار خفتگان و کردار خفتگان؛ جنازگان معاش پست و بقای هرزه. 

مرگ می‌بلعد و زندگی می‌زاید. انسان می‌ستاند و روح می‌بخشد. قدرت می‌چلاند و عشق می‌گسترد. ابلیس زوزه می‌کشد در گوشه‌های تار، شاید که آواز خداوند به گوش‌ها نرسد. ای نادانسته دانش طرب! ای ننوشیده باده‌ی جان! ای کر! این آواز از درون است.
از غم دوری جهانم بغض سنگینی گرفت!من نوشتم کاش بودی بغض غمگینی گرفت!
خیسی چشم و نفس تنگی و درد و سرفه ها!ناگهان از بغضِ قلبم دردِ خونینی گرفت!
مادرِ خسته دلم حال مرا دید و شکست !کلِ دنیا را جنونِ غرقِ نفرینی گرفت!
این جهان جایی برای قلب غمگینم نداشت!ناگهان جان پدر را حس بدبینی گرفت!
یاد ایام قدیم و یاد عشق و فاصله!خانه پیش چشم مادر درد دیرینی گرفت!
درد دوری تو یک کاشانه را ویرانه کرد!خنده های برلب من حس تمرینی گرفت!
اخرین دیدار ما دور از هم و با نام
پدر و مادرمان، تا یک دوره‌ای پدر و مادر ما هستند، و از یک سنی به بعد، ما پدر و مادرِ پدر و مادرمان می‌شویم. 
باید مدام حواسمان باشد که زیاد قند و چربی نخورند، روزه نگیرند، با آن پادرد و کمردردشان کار سنگین نکنند، به جان خانه نیوفتند، و از ساعت قرصهایشان نگذرد. بهانه که می‌گیرند، آرامشان کنیم و لجبازی‌هایشان را نادیده بگیریم. ما با هر «آخ»ای که می‌گویند، هر دندان یا تار مویی که از دست می‌دهند، مجازات می‌شویم؛ بابت جوانی که از آنها مکیدیم
سلام. معمولا در بعضی ازدواج ها دلجویی از پدر و مادرِ شوهر خیلی مفیده.  ارتباط زن وشوهر با پدر و مادر و برادر و خواهرِ شوهر باید طوری باشه که بعدا در بلند مدت دچار مشکل نشوند.؛  پس:اولا توکل به خدا باید کرد.هر روز از خدا مهربان خواست که روابط (بین شما و همسرتون و  با پدر مادر ) ‌ را تنظیم کند که بسیار موثر است.- محبت به اندازه و به جا به همسر و پدر مادر همانقدر که ممکن سخت باشد، موثر است اما شیرینی خود را دارد، و حداقل اول زندگی و بعد آسان می شود ، ق
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود آهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید همای
دانلود آهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید دانلود اهنگ دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید با عنوان چوپان کند می گریم با صدای پرواز همای.
ادامه مطلب
دخترزیبای‌چوپان چوپانى دختر زیبائى داشت. پسر پادشاه خواستگار دختر بود. اما هر چه به خواستگارى مى‌رفت دختر مى‌گفت که باید صنعت و حرفه‌اى یاد بگیرد. پسر پادشاه رفت و حرفهٔ فرش‌بافى یاد گرفت. بعد دختر زن او شد. بعد از چند روز دختر و پسر رفتند گردش کنند. سر راه‌شان به قهوه‌خانه‌اى رسیدند، رفتند آنجا غذا بخورند. جلوى در قهوه‌خانه یک فرش انداخته بودند، پسر و دختر تا پایشان را روى فرش گذاشتند افتادند توى یک زیرزمین. نگاه کردند دیدند گوش تا گوش
دوازدهم آذر، زادروز یگانه هنرمند جاودان موسیقی راک ایران، جناب کوروش یغماییه.
کوروش یغمایی اولین کسی بود که همزمان با اوج گرفتن گروه های مطرح راک دنیا در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، با امکانات محدود و شرایط سخت کار در موسیقی در اون زمان؛ موسیقی راک رو به شنوندگان و مخاطبین ایرانی و فارسی زبان معرفی کرد.
متاسفانه کوروش یغمایی، با اینکه قصد ترک کشورش رو نکرد و همینجا موند تا به فعالیت هاش ادامه بده، اما موفق نشد آلبومی بصورت رسمی و با اخد مجوز، منتشر
بـا من بـرنـو به دوش یـاغی مشروطه خواه
عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه
 
بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟
بــا مـن تـنـهـا تـر از سـتـارخـان بـی سـپـاه
 
موی من مانند یال اسب مغرورم سپید
روزگـار من شـبـیـه کـتـری چوپان سیاه
 
هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق
کـنـده ی پـیـر بـلـوطی سوخت نه یک مشت کاه
 
کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود
یـک نـفـر بـایـد زلیخا را بیاندازد به چاه
 
آدمـیـزادست و عشق و دل به هر کاری زدن
آدم ست و سی
یک آهنگ حماسی، از آن ها که بر تصویرهای فیلم های تاریخی طبل و بوق می زنند و دروغ ها را زورچپان می کنند در مغز ما، یکی از این آهنگ ها می گذارم و می روم سراغ ِ نوشتن یک داستان کوتاه که هزار تا پنج هزار کلمه پهنا و درازا و بلندا داشته باشد. ناسلامتی قرار است یک دروغ بزرگ و چاق در این سه هفته بزرگ کنم و بدهم دست هیئت ِ داوران ِ جشنواره ی فلان. اسم جشنواره را نمی برم، نیازی نیست . 
یعنی گاهی به این فکر میکنم کار ِ هنر، اگر هنر باشد دروغ است. تعارف که ندارم
ژانر : انیمیشن , کوتاه , خانوادگی
مدت زمان : ۶ دقیقه زبان : صامت کیفیت : BluRay 720p فرمت : MKV انکودر : F2M حجم : ۲۳ مگابایت محصول : فرانسه ستارگان : Adrien Maggiacomo, Celine Bernard, Marion Robert کارگردان : Héloïse Berthelier لینک‌های مرتبط : جستجوی زیرنویس – کیفیت‌های دیگر
خلاصه داستان :
چوپان ستارگان ، فیلمی انیمیشنی محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی هیلویس برتایلر می‌باشد. داستان این انیمیشن درباره‌ی یک چوپان می‌باشد که وظیفه دارد تا از ستارگان آسمان نگهداری کند ، او در این کار د
صد گرگ به گله زد، ولی چوپان، ماندچندیست به کار و حاصلش، دل بسته
هی ماه به دور این زمین می گردد
عمریست به دور باطلش، دل بسته
صد صخره که باشد، بخدا خواهد رفت
چون موج به عشق ساحِلش دل بسته
دانی که چرا زمین ما پا برجاست؟
چون ایزدِ ما به پازلش، دل بسته
منطق که در این زمین به جایی نرسید
شاعر به همین دلایلش، دل بسته
گفتی که تو را می کُشم اخر، بانو
مقتولِ شما به قاتلش دل بسته
#حمید_رفایی
ای نیرنگ باز!
ای حقه باز!
ای قناری رنگ کن و جای گنجشک بفروش!
ای چوپان دروغگو...
با کیم؟
خوب معلومه با چی توز
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون یا حداقل از همه پنهون از خدا چه پنهون( اه...یکی پیدا نشد درست اینو به ما بگه که بالاخره از کی پنهون؟) ما خانوادتا سوپر چیپس مزمز رو دوست میداریم. البته هنوز عاشقش نشدیم! مزه اش یکم متفاوته و بذائقه ما جور در میاد!
حتی الان که گرون شده ما باز ولش نکردیم
دیروز دیدم چی توز هم سوپر چیپس داره و تخفیفشم خوبه
گفتیم
پدر و مادرها باید سعی کنند محبت زن و شوهرها را – این بچه‌هاشان را – جوان‌هایی را که ازدواج می‌کنند– تأمین کنند. گاهی ممکن است یک دلخوری‌هایی پیش بیاید، پدر و مادرها که تجربه‌دارتر هستند، بزرگ‌تر هستند، عاقل‌تر هستند، نگذارند که این دلخوری‌ها به دلسردی زن و شوهر جوان از هم متنهی شود. ۱۳۸۰/۹/۱۲
#رویای_یک_دیدار#سید_ناصر_هاشم_زاده
برای یک لحظه حس کرد شیطان را دیده. از میان جمعیت او را تشخیص داد. چشمانی نافذ و چهره ای عبوس که به او گفت:- هیچ حقیقتی وجود ندارد، تو انسانی ساده ای و خود را به ایمانی سپرده ای که اساس و بنیاد ندارد.صدای او را شنید. یقین کرد که او شیطان است.- من ایمان خود را به خداوند و‌ مسیح حفظ خواهم کرد و از وسوسه ی تو ای موجود پلید، به خداوند پناه خواهم برد.- پولس، زاده ی ایمانی بود که مسیح به جهان عرضه کرد؟- دور شو ای پلید وسوسه
بنویس “آب”، جار بزن: “نان” تمام شد !آن واژه های تلخ دبستان تمام شد !بابا، درخت، داس، کبوتر، قفس، سکوتآقا اجازه! دیکته هامان تمام شدبنویس: گرگ آمد و خط خورد خنده هادیگر دروغگویی “چوپان” تمام شد !آقا اجازه! خون شهیدان چه می شود؟آموزگار: هیس ! پسر جان ! تمام شد !دیروزمان به دغدغه آب و …
نوشته شهدا شرمنده ایم … اولین بار در شهید محمد مهدی لطفی نیاسر. پدیدار شد.
با استفاده از چریدن گوسفندان انرژی مورد نیاز برای بقا و ادامه زندگی خود را دریافت می کنند.
چرا در فضای باز می تواند برای پرورش دهنده جنبه اقتصادی داشته باشد . البته نکته مهم این است که دامدار یا چوپان از شیوه صحیح استفاده از چراگاه اطلاع داشته باشد .
انواع مختلف مرتع :
- مرتع پر درخت 
- مرتع بدون درخت 
- چرای باز 
- چرای بسته 
مجموعه گوسفند زنده چندین سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است و تمامی دام ها سالم و بهداشتی اند .
من مطمئنم اگر کرونا نگیریم قطعا به خاطر این همه میوه و مواد مغذی یه بیماری عجیب غریب دیگه خواهیم گرفت.
از وقتی اعلام کردن کرونا به ایران رسیده، مادرِ عزیز هر وقت از کنارم رد میشه یه بشقاب میزاره جلوم میگه بخور
میگم مادر جان پرتقال و سیب و فلان و بیسار آوردی گفتی برای کرونا خوبه ولی آخه پسته؟ پسته برای مغز خوبه نه برای جلوگیری از کرونا.
میگه از کجا میدونی، حالا بخور ببینیم تاثیر داره یا نه، اگر خوردی و کرونا گرفتی مشخص میشه تاثیری نداره ولی اگ
ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد
شعر، کوتاه ولی حرف به اندازه ی کوه
باید این غائله را "آه" به پایان ببرد
#حامد_عسگری
سلام شبتون بخیر
پایان
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۶ محرم ۹۸
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدندبه تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدنددوره کردند، دویدند سویش با عجلهدسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدندجای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر...نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدندیوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتادگرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدندپهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشتنیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدنداسب ها جای حنا بر سر و بر صورت اوتاختند آن قدر از خون، به رخش ر
یاد قدیما ...
 
کارتون پلنگ صورتی چوپان میشه مخصوص گروه سنی کودک 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
دریافتحجم: 19.5 مگابایتکیفیت اصلی
 
سپاهیان سفیانی با دقت همه راها های ورودی شهر را کنترل می کنند.
آماده شو !
ما باید به بیرون شهر برویم همان جایی که قرار است جوانی ماه رو وارد شود.
آنجا را نگاه کن!
آیا آن جوان سی ساله را می بینی که به شکل و شمایل یک چوپان است ؟
او در دست خود یک چوب دستی دارد و آرام آرام از میان سپاه سفیانی عبور میکند. خیلی عجیب است !
سپاه سفیانی که نمی گذارند هیچ کس وارد شهر شود چرا مانع ورود این جوان نمی شوند ؟
نمی دانم او را شناختی یا نه ؟
جان من فدای او!
این جوان هم
آقای محترم! ما نیامده‌ایم که بود و نبودمان هیچ تأثیری بر جامعه، بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد؛ ما آمده‌ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیمشان، و همدوش مردان باایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدم‌های عاشق، به خاطر اصالت و صداقتِ عشق بجنگیم.
ما آمده‌ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم؛ نیامده‌ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کِرم خاکی هم بی‌آزارتر بود و از گاو مظلوم‌تر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و را
من هیچ کدوم از پدربزرگ هام رو ندیدم. پدرِ پدرم که 9 سالگی بابام از دنیا رفته بود و بابام خیلی سختی و دردسر کشیده بود تا بزرگ بشه. البته مادربزرگم خیلی شیرزن بوده و این رو از حرف های مردمی که اون رو دیده بودند، می گم. مثل یک مرد از دو دختر و یک پسرش حمایت کرده بود و اون ها رو بزرگ کرده بود. مادرِ پدرم هم یک سال پیش از تولد من از دنیا رفته بود. خدا رحمتشون کنه!
پدرِ مادرم یک حکیم بوده که ظاهرا کارش خیلی درست بوده و از شهرستان می اومدند دنبالش و برای در
موسیقی خبری از جهان برتر است تا دل تبعیدیان عالم خاک را خوش کند
و آن خبر جز این نیست که شما را بیهوده نیافریده اند
و پایان کار شما مرگ و نیستی نخواهد بود بلکه زود باشد که
از قفس تن رها شوید و به جانب پروردگار خویش بازآیید.
شاعران و حکیمان مغرب نیز مکرر اشاره کرده اند که
موسیقی ما را تا مرز ابدیت پیش می برد و اجازه می دهد که
از پنجرۀ موسیقی نگاهی به جهان جاوید بیندازیم.
مولانا نیز سرّ لذّت موسیقی را
در همین مشاهدۀ باغ همیشه سر سبز عشق از دریچه موس
دانلود فیلم مغزهای کوچک زنگ زده


منتشر کننده فایل : روبیکسفا
 
نام فارسی فیلم : مغزهای کوچک زنگ زده
زبان : فارسی
کیفیت : BluRay 720p / BluRay 1080p
ژانر : اجتماعی
حجم : 800 مگابایت
کارگردان : هومن سیدی

ستارگان : نوید محمدزاده , فرید سجادی حسینی , فرهاد اصلانی , علی علایی ,
نازنین بیاتی , نوید پورفرج , مرجان اتفاقیان , هامون سیدی , لادن ژاوه
وند , مهیار راحت طلب , مهرداد بهاالدینی , اشکان حسن پور , پیمان پازوکی ,
امید شیری , آرمین بهجت , منصوره ایلخانی , مهرا
برای زنی تنها در سوگ فرزند مرده اش امشب که تورا در خاک سرد می نَهم زیست یکساله ام با تو دفن میشود و من در پارادوکسِ سوگِ دفن کردنِ زیستِ یکساله ی پر رنجم در خاک غلتیده ام.امشب مشت پر از خاکم را بر سری میریزم که با شال عراقیِ پیرزن های جنوب پوشانده ام و دست بر دهان کِل میکشم برای جوانی و ناکامی اش ‌‌‌...امشب بیست سالگی عزیزم، نهال یک ساله ی دهه ی سوم را خاک میکنم و برای مظلومیت و تباهی اش به سوگ مینشینم.اما صبر کنیدمن میخواهم نوزاد بیست یک ساله ا
کلافه از گرما میشینم توی ایستگاه اتوبوس که چشم توی چشم میشم با یک بچه ی کوچولو،همون لحظه گرما رو فراموش میکنم ومیرم جلو دستاش رو میگیرم.مامان بزرگِ بچه اولش گارد میگیره،به روی خودم نمیارم ،خم میشم و دستاش رو میبوسم(پوست صورت بچه ها لطیف هست بنابراین هیچ وقت صورتشون رو نبوسید)
عینک آفتابی رو برمیدارم و تماس چشمی با مادرِ بچه برقرار میشه،با لبخند میگم چقدر پسرتون شیرینه،اسمش چیه؟
اون گارد اولیه رفته و با لبخند میگه "آرسام"
همون لحظه پسر اولی
چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست.چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد ب
دانلود فیلم مغزهای کوچک زنگ زده


منتشر کننده فایل : روبیکسفا
 
نام فارسی فیلم : مغزهای کوچک زنگ زده
زبان : فارسی
کیفیت : BluRay 720p / BluRay 1080p
ژانر : اجتماعی
حجم : 800 مگابایت
کارگردان : هومن سیدی

ستارگان : نوید محمدزاده , فرید سجادی حسینی , فرهاد اصلانی , علی علایی ,
نازنین بیاتی , نوید پورفرج , مرجان اتفاقیان , هامون سیدی , لادن ژاوه
وند , مهیار راحت طلب , مهرداد بهاالدینی , اشکان حسن پور , پیمان پازوکی ,
امید شیری , آرمین بهجت , منصوره ایلخانی , مهرا
سلام. معمولا در بعضی ازدواج ها دلجویی از پدر و مادرِ شوهر خیلی مفیده.  ارتباط زن وشوهر با پدر و مادر و برادر و خواهرِ شوهر باید طوری باشه که بعدا در بلند مدت دچار مشکل نشوند.؛  پس:اولا توکل به خدا باید کرد.هر روز از خدا مهربان خواست که روابط (بین شما و همسرتون و  با پدر مادر ) ‌ را تنظیم کند که بسیار موثر است.- محبت به اندازه و به جا به همسر و پدر مادر همانقدر که ممکن سخت باشد، موثر است اما شیرینی خود را دارد، و حداقل اول زندگی و بعد آسان می شود ، ق
 
  جسد را با خود به انبار بردند. برادر کوچک که خشم خود را فرو می خورد ابتدا خواست روی میزکار وسط انباری جسد را دراز کند، اما کار جدا کردن گوشت ها از استخوان برایش سخت می شد . می خواست همه گوشت تن جسد را سگ خور کند . طناب قطوری از جعبه ای چوبی بیرون آورد و به دست های جسد بست و آن را از تیرک چوبی سقف بالا کشید. گوشت چندانی به بدن جسد نبود. باید هرچه زودتر اندام بی استفاده را جدا می کرد و درون سطل بزرگی که کنار دستش بود می ریخت . لگن بزرگی را که زیر لاشه
 
  کلاغِ سخنگوی پرندگان بزرگ و پرندگان کوچک پازولینی آن جا که قصه اش به سر رسیده می گوید: دوران روسلینی و برشت به سر آمده است!
 
 دوران روسلینی و برشت چه دورانی بود؟ دورانِ مردانی که به مبارزاتِ خودشان ایمان داشتند و زنانی که وجدانشان در گروِ ایمانِ مردانشان بود و مردان و زنانی که در تنگنا می دانستند باید مبارزه کنند و چگونه مبارزه کنند و علیه چه و که مبارزه کنند. چنین دورانی به سر رسیده است!
 
 در دنیای روسلینی زنانِ کارگر، مردانِ روشنفکر،
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را دعا می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را دعا کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس
میمِ اسمم می گرفت و سینِ فامیلی ام می زد توی ذوق. برگشته بود، هم لکنت زبانم هم معلمم از مرخصی. هنر داشتیم. من با عشقِ تمام، گل و گلدان کشیده بودم. معلمم با حواس پرتیِ تمام، زنگ هنر را کرد زنگ انشا. من در مورد نان نوشته بودم و تمام نانوایی های اطراف خانه مان را توصیف کرده بودم، بربری و سنگک و ماشینی و عراقی‌. نوبت من بود، "سبزی" نه اول لیست بود نه آخر لیست، من به میانه ترین حالت ممکن مضطرب بودم و تمام حروف در دریای لکنتم غرق شده بود. گل و گلدانی که ب
به نام خدای مادرِ همه‌ 
فرمود دعای مادر از موانع استجابت عبور می‌کند. 
یا زهرا... چه می‌شود مادرانه دعا کنی؟!
مگر خود شما یادمان نداده بودید "الجار ثم الدار"؟! 
همه‌ی اهل عالم را می‌کنم، اول از همه آخرین پسر شما را... 
همه‌ی عالم را کنید، اما قسم به خاک چادرتان، آخر سر هم ما را...
مادرانه دعایمان کنید... آنچنان که "الهی و ربی" دعا تمام نشده، اجابت می‌شود.
پی‌نوشت:
۱-" انی کنتُ من الظالمین". افسوس.
۲- "انی ظلمت‌ُ نفسی" 
٣- "دود این شهر مرا از نفس اندا
درکوچه های خاکیدربین خاک و کاه گلباپای لخت وبی کفشمی گشت بی سرودلآن کودکان سرخوشبی فکرغصه ی نانپرشوروپرهیاهوسردرهواورقصانزیردرخت سیبیدرحال چرت نیمروزچشمی به آسمان داشتمردی به فکر دیروزدرخانه های روستاپیچیده عطر نانکگرم است تنورخانهزن درکنارش آنکیک سرمیان آغلپستان گاو بدوشددستی میان خانهدررفت وروب بکوشدمردان میان جالیزیادرمیان شالیبرپاکنندزندگیازیک زمین خالینقش شقایق آنجاستدردشت سبزصحراآوازسینه سرخ استآوای عشق روستادرکوچه با
آورده اند که خواجه نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی به علتی به زندان افتاد . بعد از مدتی نظام حکومت دچار آشفتگی شد و مجددا از او خواستند به شغل سابق خود برگردد.
خواجه فرمان را قبول نکرد و زندان و گوشه گیری را به وزارت ترجیح داد!
دربار ملکشاه دنبال چاره ای بودند تا خواجه را راضی به قبول شغل سابقش کنند . در این بین شخصی گفت خواجه دانشمند است و هیچ چیز برای او بدتر از همنشینی با انسان نادان نیست . 
پس فکری کردند و چوپانی که گله ای را به سبب سهل انگاری و
کاری سخت و لذت بخش درس خواندن .
با خودم میگم چه کاری بود اینم شد راه زندگی اینم شد روش زندگی بعد دوباره با خودم میگم تو توی همین راه به خیلی از ارزوهات رسیدی ولی فعلا دوست دارم گریه کنم و بگم خدایا سخته من هر کاری کردم امسال راه راحت تر رو برم نشد که نشد اخر افتادم تو دور کنکور دادن هرچی دعا کردم تلاشم کردم راه دیگه ای پیدا کنم انگار حس کمال گراییم نذاشت که نذاشت .
یه پسری توی کتابخونه دانشگاه هست اونم مثل من درس میخونه انگار داره پایان نامه مینو
قصه های جزیره (جاده ای به اونلی) – Road to Avonlea | ژانر: خانوادگی، درام، ماجراجویی
زبان: دوبله فارسی | مـدت زمـان: 45 دقیقه |
فرمت: MKV | کیفیت: HDTV |
خلاصه داستان: داستان در مورد دختری شهری به نام سارا استنلی است که به این دهکده نقل مکان کرده تا با بستگان مادرِ فوت شده‌اش زندگی کند…
ادامه مطلب
دن پائولو می گوید: شنیده ام که در این کوه معدن هست.
بونیفاتسیو جواب می دهد: خدا نکند که معدن باشد.دن پائولو نمی فهمد که چرا. چوپان توضیح می دهد:مادام که کوه فقیر است از آن ماست؛ اما همین که معلوم شد غنی است، دولت آن را تصاحب خواهد کرد. دولت یک دست دراز دارد و یک دست کوتاه. دست دراز به همه جا می رسد و برای گرفتن است و دست کوتاه برای دادن است و فقط به کسانی می رسد که خیلی نزدیکند...!
#نانوشراب✍ #اینیاتسیو_سیلونه
_________________________________________________
سفارش ازطریق
ناگهان خورشید دریک صبح زود 
شعر شادی را برای دشت خواند 
یک نفر چوپان شبیه شاعری 
 شعر گل را موقع برگشت خواند 
با ترنم های صبح و زندگی 
دشت پر شد از گل و نور و امید 
ابر کوچک از دل این آسمان 
 بر زمین با سایه نقاشی کشید 
بره ها با سایه ها بازی کنان 
می روند این سو و آن سو بی صدا 
خنده دل بر بچه های روستا 
شکر می گویند بر کار خدا 
اولین سحرِ بعد از تدفین خیلی سخت است.. آن هایی که چشیده اند بهتر می‌دانند.
فکر کن عزیزت را به خاک سپرده باشی، بعد از یک روزِ دردناک و طولانی با چشم های محزون و بر خون نشسته ، در حالی که دیگر رمقی برایت باقی نمانده است خواب چشم هایت را برباید..
یک دفعه چشم باز می‌کنی می‌بینی صبح شده، نگاهت می‌افتد به پارچه های مشکی، به ظرف های خرما و حلوا، به ربان کنار عکس عزیزت، به لباس مشکی بر تن خانواده ات.. شاید هم از صدای گریه های یک نفر بیدار شوی.. چند نفر از
چوپانیان (آل چوپان) دودمانی بودند که طی سده هشتم (۷۳۸–۷۵۸ق) در قسمتی از ایران حکومت کردند.
این دودمان سلسله‌ای از امرا بود که پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان آخرین ایلخان مغول در قسمتی از ایران حکومت کرد. مؤسس آن امیر شیخ حسن چوپانی پسر بزرگ‌تر امیر تیمورتاش بن امیر چوپان سلدوز است و پس از او برادر کوچک‌ترش امیر ملک اشرف چوپانی حکومت کرد. پادشاهان خاندان چوپانی منحصر به همین دو تن است.
چوپانیان از خانواده مغول بودند که در قرن ۱۴ میلادی به شهر
{منبرک و دلنوشته مهدوی - شماره 38}
 
ما مصیبت زده ایم...
 
از آیت الله بهجت پرسیدند: مقصود از «مصیبت در دین» ذکر شده در برخی ادعیه چیست؟ جواب دادند: «همین مصیبتی که به آن مبتلا هستیم؛ یعنی فقدان امام زمان»
چقدر سنگین است این حرف اگر بفهمیم. ما کجا و مصیبت زدگی کجا؟ مصیبت زده تعریف دارد؛ علامت و نشانه دارد. مصیبت زده یعنی مادرِ داغ فرزند دیده؛ یعنی کسی که در سیل یا زلزله تمام سرمایه یک عمرش را از دست داده...، مصیبت زده، غم زده است. اشک چشمش خشک نمیشود
زندگینامه کوروش کبیر از تولد تا مرگ + تصاویر

کوروش کبیر یکی از بزرگترین پادشاهان هخامنشی است که حدود ۵۵۰ سال قبل از میلاد زندگی میکرده. سخنان کوروش بزرگ سال‌هاست که در بین مردم رواج دارد.
 
خلاصه ای از زندگینامه کوروش کبیر
پیش ازکمبوجیه دوم
پس ازکمبوجیه یکم
همسر: کاساندان
کاخ: پاسارگاد
دودمان: هخامنشیان
پدر: کمبوجیه یکم
مادر: ماندانا
فرزندان: کمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا
 
زندگی نامه کوروش کبیر
بنا به گفتهٔ هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ
گفته بودم که آلبوم شهر دیوونۀ احسان خواجه‌امیری رو پیش‌خرید کردم، دو روز بعدش، یعنی 3 بهمن، ایمیل اومد که پاشو بیا دانلودش کن دیگه، منم پاشدم رفتم دانلودش کنم دیگه.
خب حقیقتاً باورش سخت بود برام. با هانی چند تا ترانه رو از وسط راه اسکیپ کردیم که به بعدی برسیم. خیلی کلنجار رفتم به خودم بقبولونم که خواستن ضعف ترانه‌ها رو با قدرت خوانندگی آقای خواننده بپوشونن و این هیچ‌چی از ارزش‌های وی کم نمی‌کنه؛ ولی واقعیت اینه که از نظر من این بزرگ‌ترین
زندگینامه کوروش کبیر از تولد تا مرگ + تصاویر

کوروش کبیر یکی از بزرگترین پادشاهان هخامنشی است که حدود ۵۵۰ سال قبل از میلاد زندگی میکرده. سخنان کوروش بزرگ سال‌هاست که در بین مردم رواج دارد.
 
خلاصه ای از زندگینامه کوروش کبیر
پیش ازکمبوجیه دوم
پس ازکمبوجیه یکم
همسر: کاساندان
کاخ: پاسارگاد
دودمان: هخامنشیان
پدر: کمبوجیه یکم
مادر: ماندانا
فرزندان: کمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا
 
زندگی نامه کوروش کبیر
بنا به گفتهٔ هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ
چرا فک می‌کنی ما توی کلیسا در مورد موضوعات بی‌ارزش صحبت می‌کنیم؟
چون شما خودتونو بعنوان چوپان گله، جا زدید؛ و به گوسفنداتون اجازه می‌دید تو فقر و کثافت زندگی کنن، و اگه بخوان به این شرایط اعتراض و صداشون رو بلند کنن، اونارو با گفتن اینکه این "رنجی از از طرف خداونده"، آرومشون می‌کنید. ما رو گوسفندایی به معنای واقع، تصور کردین! آیا واقعا ما گوسفندایی هستیم که جمع شدیم تا صاحبامون، پشمامون رو بزنن ؟! 

Why do you think we of the Chapel talk rubbish?
Very well. Because you m
کنگاورای کهن شهر مسمی به وفا کنگاورمردمت شهره به احسان و سخا کنگاورسحر آکنده بود همچو بهار قمصرکوچه پس کوچه ات از باد صبا کنگاورغم تسلی تو در ازمنه دور به حسنداده شهزاده افسرده،شفا کنگاورفصل گرما سرِجوی تو بغایت دلچسبحق به تو از کرمش داده چه ها کنگاورغلغل چشمه و آوای نی چوپان هادور و اطراف تو را داده صفا کنگاوریاد بادا زعمارت،دره چال و کاریزآن همه سبزه و گل رفت کجا کنگاور؟در سراب فش و ماران و کبوتر لانهچه گواراست تو را لطف خدا کنگاورمی برد
کنگاورای کهن شهر مسمی به وفا کنگاورمردمت شهره به احسان و سخا کنگاورسحر آکنده بود همچو بهار قمصرکوچه پس کوچه ات از باد صبا کنگاورغم تسلی تو در ازمنه دور به حسنداده شهزاده افسرده،شفا کنگاورفصل گرما سرِجوی تو بغایت دلچسبحق به تو از کرمش داده چه ها کنگاورغلغل چشمه و آوای نی چوپان هادور و اطراف تو را داده صفا کنگاوریاد بادا زعمارت،دره چال و کاریزآن همه سبزه و گل رفت کجا کنگاور؟در سراب فش و ماران و کبوتر لانهچه گواراست تو را لطف خدا کنگاورمی برد
نگاهت را از چنگال کابوس های دهشتناک بستان و به آغوش صبح بسپار. بی تردید چشم روشنی صبح، تحقق رویایی زیباست. اکنون غمزه بهار میهمان چشمان خریدار توست. با مهر با لبخند به شکوفه ها و شقایق، عندلیب و پرستو، به بهار خوشآمد بگو. با رقص قبای سبز بهار در نسیم برقص. با آواز چوپان در چمنزار، سرود زندگی را زمزمه کن. عطر زنبق ها و بابونه های وحشی را بغل بزن و فصل نو را به خانه دلت دعوت کن. جانا! خورشید همچنان از پشت پرچین تاریکی طلوع می کند. هیاهوی گنجشک ها هم
 
Wolf Totem 2015
دانلود رایگان فیلم حامی گرگ دوبله فارسی6.7 | IMDBژانر: ماجرایی،درامکارگردان: Jean-Jacques Annaudبازیگران فیلم Wolf Totem 2015: Shaofeng Feng,Shawn Dou,Ankhnyam Ragchaa,Zhusheng Yin,Baasanjav Mijid,Gexige Baoyin,Tumenbayaer,Xilindule,Hai-Long Baoخلاصه داستان فیلم Wolf Totem 2015: داستان این فیلم درباره مرد جوانی به نام چِن ژِن است که در اواخر دهه 1960 از چین به مغولستان می آید تا بتواند یک چوپان توانا شود اما…
ادامه مطلب
الف: اصل
رهبری دروغ می‌گوید، رییس جمهور دروغ می‌گوید، رییس قوه‌ی قضاییه دروغ می‌گوید، رییس قوه‌ی مقننه دروغ می‌گوید، صدا و سیما دروغ می‌گوید، وزرا دروغ می‌گویند، سازمان‌ها دروغ می‌گویند، همه دروغ می‌گویند... باشد قبول، همه دروغ می‌گویند.
گیرم تو موفق شدی رهبر و رییس جمهور و روسای قوای مختلف و وزرا و اصلا کل نظام را عوض کردی، خب حالا بگو بدانم به کدام دلیل عقل‌پسندانه‌ای باید باور کنم، قبول کنم تو که همه را دروغ‌گو می‌دانی و می‌خو
سایه شاخ و برگ درخت روی نوشته های کتاب حواسش
را پرت می کرد. سعی کرد کتاب را جا به جا کند تا تمامش در سایه باشد. مطلب آنقدر
جذاب نبود و هر آنچه تکان می خورد بهانه ای بود برای اینکه فکرش را مشغول کند. هر
صدای جدیدی هم قابلیت ورود به این عرصه را داشت. معلم اش گفته بود "همان طور
که با ورزش بدنی قابلیت ماهیچه هایمان افزایش پیدا می کند با تمرکز ذهنی می توان
مغز را تقویت کرد". اولین فعالیتی که برای ورزش ذهنی سراغ داشت کتاب خواندن
بود. ولی موفق به متمرکز شد
ته خاطر چپون بَیمه بوردِمه یور 
کَتِل تَشِ‌دی مه چِش هاکِرده کور 
لَله ره وا کِمبه دیاری تِسته 
دل نِدارمه هیچوقت ته جه بَوّم دور
ترجمه فارسی
به خاطر تو چوپان شدم و روبروی روستا اقامت کردم 
دود ناشی از سوختن کنده‌ی داخل کلبه‌ام به چشمانم آسیب رساند
روبروی روستا می‌نشینم و برایت لله‌وا می‌نوازم 
چون دوست ندارم هیچوقت از تو دل بکنم و دورشوم
دوستعلی علیخانی / خرداد نود و هشت 
آدمیزاد است که گاهی دلش 
برای هیچ کس تنگ نمی شود!!!!.
دلش و دستش به نامه نگاری هم نمی رود
و حتی شاید از احوال پرسی ها هم
چندان خوشش نیاید....
مریض نیست این آدمیزاد!!!
هوای دلش خالی شده
انگار درکویری ست که هیچ کس
تابه حال ساکنش نشده
و نه اوکسی را دیده 
ونه هیچکس او را....
آدم مگرمی شود کسی را که ندیده به یاد بیاورد؟!
جز ذاتِ حقیقی اش را.
صفحه ی کتابِ زندگی م خالی شده 
از آدمهایی که روزی بودند
و حالا دیگر باید به نبودن تک تک ِشان
خو گرفت!
بااین تفاوت که حتی
مادر همسر من ویژگی های مثبت زیاد دارن خداروشکر اما یکی نکات مثبتشون که اول از همه چشمم رو گرفت این بود که ایشون "مادرِ گوش دادنِ فعال در ایران" هستن! یعنی چی؟ یعنی انقدرررر خوب به حرفت گوش میدن و ابراز واکنش می‌کنن که دلت میخواد فقط حرف بزنی.
مثلا یه چیزی می‌گیم که یه مقدار تعجب آمیزه، خیلی با هیجان می‌پرسن: واقعاااا؟؟؟ الکی میگی؟؟؟ خداااییش؟؟؟ جدی؟؟؟ یعنی یه طور قشنگی ابراز تعجب در لحن و تن صدا و حالت صورتشون معلوم میشه که آدم خودش از حرفی
انتقام گیرندگان عزیز؛حالتون خوبه؟وجدانتون آسوده اس؟راحت سر روی بالش می گذارید ؟خیالتون چی راحته؟الان باد به عبغبتون امده؟هنوز....این فرق شما و آمریکاست، آمریکا بزرگترین فرماندهتون میزنه بدون اینکه دیواری بریزه و شما توی یک حرکت انتقامی حدود سیصد نفر از خودمون پر پر میکنید. هنوز به عقیده خودتون پایبندید یا بس نیست باز کشته می خواهید؟؟ اینها هم اغتشاشگر بودن؟؟!!خطای انسانی بود!!!!!!به این عقیده رسیدم هر عقیده ای قابل احترام نیست...فردا روز نو
این روزا یه دنیا حرف دارم برای گفتن اما انقد همه چی تو ذهنم رسوب کرده که باید با کلنگ به جونشون بیفتم و تیکه تیکه جداشون کنم 
اول از چیزی می نویسم که خیلی آزرده خاطرم کرد، می نویسم شاید کمک کنه حتی برای یک نفر ، برای یک لحظه، اثرگذار باشه ...
رفته بودم مسجد، مسجد روبروی خونه مادرِ همسرم، یه خانومی که سعی میکرد با مثلا زبون خوش همه رو به خودش جلب کنه و انگار پای ثابت مسجد بود، همینطور که داشت شکلات پخش میکرد، اومد سمت من، حواسم به گوشی بود، سریع ی
بز به صحرا رود و بزغاله
کند از دوری مادر ناله

دم به دم بع بع و فریاد کند
مادر خویش همی یاد کند
بز به صحرا رود و با چوپان
علف سبز خورد و آب روان
چونکه پر شیر  شود پستانش
باز می گردد و با چوپانش
چون رسد گله به این آبادی
بزک ما بدود با شادی
بزک ما بدود پیشاپیش
تا دهد شیر به بزغاله خویش




سلام این شعری هستش که بچگیام مامانم برام میخوند خیلی دوستش داشتم
 
به نظر من بزرگترین جاذبه گردشگری جلفا، فرهنگ و اخلاق ستودنی مردم این شهر است؛ اما اگر بخواهیم جاذبه های توریستی این دیار را از منظر طبیعت و تاریخ مورد توجه قرار دهیم باید به کاروانسرا، حمام، پل قدیمی، یادمان شهدای مرزبان و ... اشاره کرد.
آبشار معروف به آسیاب خرابه، که در کنار ویرانه ای از یک آسیاب آبی در دل یک درّه قرار دارد بسیار زیبا و تماشایی است.
در اطراف جلفا به خصوص در مناطق کوهستانی و گاه صعب العبور آن کلیساهای متعددی قرار دارد که نشا
کله‌ام بوی قرمه سبزی می‌داد. بوی قلیه با ماهی‌های آزاد خلیج فارس. بوی پلو مکزیکی‌ای که لابه‌لایش میگو هم پیدا می‌شود. بوی پلو عدس‌های مامان بزرگم. بوی برنج و مرغ‌های مادرِ مامان بزرگم. بوی کباب‌های ظهر جمعه‌ای که بابایم درست می‌کند. بوی ترشه تره‌ی رِشتی. بوی کوفته‌های سلف دانشگاه. با همین کله‌ی هفت خطِ هشت بو می‌ایستادم به بحث. به اینکه خودتان را جمع کنید و کار راه بیندازید. به اینکه فکر کردی چه خری هستی. با کارمندان اداره. با گشت ارشا
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

















نگاه امام رضا علیه السلام مثل مادرِ، پس شرم نکنید، با هر وضعیتی به سوی امام رضا برید.
شهدا هم مثال امام رضا، عیب های مردم
امروز داشتم برای ناهار برنج و مرغ درست میکردم منتظر بودم برنجم نرم بشه یکم تا دمش بندازم مرغمم اماده بود و داشتم ادویه میزدم بهش نمک و دارچین ... دارچین داشتم با وقت میریختم که رنگ خورشتم تیره نشه یهو زرتی درش باز شد ریخت تو غذام و کنار گاز ://// وای جیغ زدم فقد ینی ما هیچ وقت قوطی ادویه دارچینمون پر نبود ولی امروز پر پر بود کلی دارچین ریخت :/ دیگه یه لحطه گفتم مریم الان وقت جیغ زدن نیس زود نجاتش بده! زیر مرعا رو خاموش کردم که با قل زدن تو اب خورشت حل
سلام میدونم یک مدتی بود نبودم .یک بار خاستم پست بزارم نشد.بیان بلاگ قبول نمیکرد.نمیدونم چش بو
-----------------------------------------------------------
خوب چند روز پیش محیط زیست 7تا گرگ ول کرده بود تو صحرای روستا مون به گوسفندای چوپان حمله کرده بودن
البته گوسفندا داخله فنس بودن قد فنسه بلند بود نتونسته بودن ببرن
 چوپانه زنگ زده بود به رفیقم با چنتا از بچه ها رفته بودن سراغ شون
با هزار بد بختی گرگارو فراری داده بودن
--------------------------------------------------
اخه بگو محیط زیست این چه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها